هنرآنلاین: حذف نقاشی از هنرستان، واقعاً ذهن خلاقی میخواهد؛ خبری که نیامده با خودش حیرت و اعتراض آورد و آدمی میماند آیا در این مملکت کاری غیر از آسیب رساندن به هنر وجود ندارد که هر کسی در هر اداره و منصبی، لگدی به این کالبد نیمه جان میپراند؟!
حذف این هنر در حالی در فضای ابهامآلود از سوی آموزش و پرورش مطرح میشود که با توجه به وضعیت عمومی جامعه ایرانی اگر دو واحد نقاشی، به معنای لذت نقاشی اعم از خلق اثر و یا مهارت در تماشا کردن، به همه رشتههای تحصیلی و حتی دانشگاهی علاوه شود به یقین جامعه شادابتر و انسانیتری خواهیم داشت.
یک- اعتراض مستدل هنرمندان در این روزها که نقاشی مادر هنرهاست... نقاشی پلی به درون دانشآموزان است و حیف است نظام آموزشی ما از کارکردهای تربیتی - روانشناختی آن خود را محروم کند... به کنار، بجاست از دانشآموزان دیروز پرس و جویی شود ببینیم سینوس، کسینوس، تانژانت و کتانژانت بعدها به کارشان آمده یا نقاشی و رنگ و طراوت هنر؟ پاسخ این نظرسنجی میدانی مسئولین آموزش و پرورش را وا میدارد به جای فرافکنی و بهانههایی مانند تغییر سرفصل و یا انتقال رشته نقاشی از فنی و حرفهای به کاردانش... نقاشی را هم در فنی حرفهای و هم در کاردانش جدی بگیرند.
دو- تفاوت واقعی یک کشور توسعهیافته با کشوری مانند ما در همین نکتههاست، مثلاً دوسالانه ونیز 121 سال پیش تأسیس شده و به لطف این استمرار از منظر مرجعیت هنری و حتی صرفه اقتصادی به الگویی پیشرفته بدل شده است، اما در مملکت ما اتفاقی که سنش دو رقمی شود به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد؛
گویا برخی تصمیمسازان در آموزش و پرورش متوجه شدهاند مدرسه ای که کمالالملک بنا نهاده، صنایع مستظرفه، 95 ساله شده و هنرستان هنرهای زیبا 60 سالگی را پشت سر نهاده لذا بس است دیگر، با حذف رشته نقاشی و خلق درسی به نام فتوگرافیک طرحی نو در اندازیم؛ حال نقاشی کجا، فتوگرافیک کجا به ارشمیدس تازه تری نیاز است تا ندا سر دهد یافتم یافتم!
سه- متاسفانه استعفا در این مملکت قیمت خون است و معمولاً مسئول خطاکاری یافت نمیشود که به جبران آسیبی که رسانده خودش برود، لذا به جاست اگر وزیر آموزش و پرورش طراح ایده پیشروی حذف نقاشی از هنرستان را برکنار کند زیرا از ایدهاش پیداست هنوز به درک آموزش و نیز پرورش نائل نیامده است.
این یادداشت امروز سهشنبه 31 فروردین در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.